مقالات

مسجد بستر نشر فرهنگ ایثار و شهادت

 ۱۳۹۴/۰۳/۱۰

انگیزه سازی

سید محمد مدنی، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس که در عملیات بیت المقدس و در جریان آزادسازی جاده اهواز به خرمشهر بر اثر برخورد مستقیم گلوله دشمن، دچار قطع نخاع شده و از آن روز، تبدیل به روایتگر جنگ شده است، در بیان خاطراتی از روحیه جوان‌مردی و ایثار و شهادت از دوران دفاع مقدس چنین نقل می‌کند:

«یک روز رزمنده‌ای را دیدم که بر زمین افتاده و شهید شده، آن‌هم با لباس خاکیِ بسیجی و پاره. یک نفر گفت او را می‌شناسی و من گفتم فلانی است، که او گفت: زیرپوشش را ببین که وصله دارد. وصله را دیدم و تعجب کردم از این‌که آن شهید بسیجی، مسئول تدارکات یک گردان 300 نفره بود که همه جور امکاناتی دراختیارش قرار داشت، ولی فقط به اندازه سهمش برمی‌داشت.

در روزها و شب‌های عملیات، عراقی‌ها بچه‌های ما را به رگبار می‌بستند و به جرأت می‌گویم به ازای هر نیروی ما، یک تانک عراقی وجود داشت، اما رزمنده‌ها با وجود این‌که تانک‌ها را مقابل خود می‌دیدند، تک تک تیراندازی می‌کردند و می‌گفتند این گلوله‌ها متعلق به بیت المال است و باید با هر تیر، یک دشمن را زد.

یادم است روزی برای حاج همت یک بشقاب سبزی پلو با تن ماهی آوردند. غذا را گرفت و پرسید: همه بچه‌ها از همین غذا می‌خورند؟ که در جواب به او گفتند: شما بخورید و بقیه هم یک کاری می‌کنند. اما شهید همت غذا را پس داد و گفت: این را بدهید به بچه‌ها و برای من نان و پنیر بیاورید. ما از این فرمانده‌ها در جنگ زیاد داشتیم و برای همین هم بود که رزمنده‌ها حاضر بودند جانشان را برای آنها فدا کنند.
رزمنده‌هایی داشتیم که حاضر نبودند ته سنگر که امن‌تر است، بخوابند و می‌آمدند دم در دراز می‌کشیدند، تا اگر گلوله‌ای آمد به آنها بخورد. وقتی هم که مشغول پیشروی بودیم، همیشه چند نفر پیشقدم می‌شدند تا جلوتر حرکت کنند و اگر یک مین سر راه بود، آنها را بکشد، نه همه بچه‌ها را. این‌ها حقایق جبهه‌های ماست. آن‌جا خیلی‌ها دوست داشتند فدای دیگران بشوند.

شب‌هایی که در بیابان‌های شلمچه به سمت اردوگاه‌های عراقی پیشروی می‌کردیم، همیشه عده‌ای بودند که جلو حرکت می‌کردند تا اگر گلوله‌ای یا خمپاره‌ای آمد، به آنها اصابت کند، در حالی که می‌توانستند لای جمعیت حرکت کنند.

یادم هست یک بار رزمنده‌ای یک نصف لیوان آب داشت و آن را داد به رزمنده‌ای دیگر. همه فکر کردیم خودش نصف آب را خورده، اما بعد فهمیدیم تمام آبی را که در اختیار داشت، همان نصف لیوان بود. یا رزمنده‌هایی داشتیم که دچار سردرد می‌شدند یا به هر دلیل نیاز به مُسکّن پیدا می‌کردند، اما چون دارو محدود بود، به هر رزمنده فقط یک قرص می‌دادند، اما عده‌ای خودشان را به مریضی می‌زدند و حتی گاهی دندان سالمشان را می‌کشیدند تا قرص مُسکّن بگیرند و بدهند به آن رزمنده‌ی دردمند. از این آدم‌ها در جبهه‌ها فراوان بود. در دوران جنگ تحمیلی صفات عالیه انسانی در میدان جنگ ظاهر شد[1]

 

اقناع اندیشه

ایثار و از خود گذشتگی، از جمله مفاهیم آشنا در فرهنگ اسلامی می‌باشند و جزو ارزش‌های دینی و حتی انسانی محسوب می‌گردند. لغتنامه دهخدا کلمه «ایثار» را اینگونه تعریف کرده است:

«غرض دیگران را بر غرض خویش مقدم داشتن. برگزیدن؛ یعنی منفعت غیر را بر مصلحت خود مقدم داشتن و این کمالِ درجه سخاوت است.»

شهادت نیز درجه‌ی اعلای ایثار است که فردِ ایثارگر، جان و مال خود را برای حفظ جان و مال و آبروی دیگران در معرض خطر قرار داده و در همین راه جان خویش را اهدا خواهد کرد.

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ.[2]

(خداوند از مؤمنان، جان‌ها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به این گونه که:) در راه خدا پیکار مى‏کنند، مى‏کُشند و کشته مى‏شوند. این وعده حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى که با خدا کرده‏اید و این است آن پیروزى بزرگ!)

اما رسیدن به این درجه از ایثار و توفیقِ شهادت، چیزی نیست که به سادگی و یا به صورت اتفاقی به دست آید، بلکه نیاز به مقدماتی دارد. همانگونه که امام خمینی (رحمة الله علیه) می‌فرمایند: «از خدا بخواهید که شما را توفیق بدهد، توفیق شهادت بدهد، توفیق عزت بدهد. شهادت عزت شماست.»[3]

و همچنین می‌فرمایند: «شهادت فخر اولیا بوده است و فخر ما.»[4]

و می‌فرمایند: «در بستر مُردن، مُردن است و چیزی نیست، لکن در راه خدا رفتن، شهادت است و سرفرازی و تحصیل شرافت برای انسان و برای انسان‌ها.»[5]

شاید با شنیدن کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره فضیلت شهدا، بتوان اندکی بیشتر اوج مقام شهید و فضیلت شهادت را درک نمود.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لِلشَّهِیدِ سَبْعُ خِصَالٍ مِنَ اللَّهِ أَوَّلَ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ مَغْفُورٌ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ وَ الثَّانِیَةُ یَقَعُ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ زَوْجَتَیْهِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ تَمْسَحَانِ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِهِ وَ تَقُولَانِ مَرْحَباً بِکَ وَ یَقُولُ هُوَ مِثْلَ ذَلِکَ لَهُمَا وَ الثَّالِثَةُ یُکْسَى مِنْ کِسْوَةِ الْجَنَّةِ وَ الرَّابِعَةُ تَبْتَدِرُهُ خَزَنَةُ الْجَنَّةِ بِکُلِّ رِیحٍ طَیِّبَةٍ أَیُّهُمْ یَأْخُذُهُ مَعَهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ یُرَى مَنْزِلَهُ وَ السَّادِسَةُ یُقَالُ لِرُوحِهِ اسْرَحْ فِی الْجَنَّةِ حَیْثُ شِئْتَ وَ السَّابِعَةُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى وَجْهِ اللَّهِ وَ إِنَّهَا لَرَاحَةٌ لِکُلِّ نَبِیٍّ وَ شَهِیدٍ.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: خدا هفت ویژگی به شهید داده است:

1. با ریختن اوّلین قطره‌ی خون آمرزیده می‌شود؛

2. سر شهید در دامان دو همسرش از حوریان بهشت قرار می‌گیرد، و آنان غبار را از چهره‌اش می‌زدایند و به او خوشامد می‌گویند، و او نیز به آنها همین را می‌گوید؛

3. از لباس‌های بهشت پوشانده می‌شود؛

4. نگهبانان بهشت با بوهای خوش و معطّر به استقبال او می‌آیند؛

5. جایگاه خود را مشاهده می‌کند؛

6. به روح او گفته می‌شود هر جای بهشت را که خواستی آزادانه انتخاب کن و به آنجا برو؛

7. به وجه خدا می‌نگرد و از هر رنجی می‌رهد؛ و این (آسایشی) برای تمام پیامبران و شهدا است.

اما همانطور که اشاره شد، شهادت نصیب هر مؤمنی نمی‌شود، بلکه تحفه‌ای است که مؤمنانِ هوشمند و خالص و پرتلاش به آن دست می‌یابند. مرگ برای هر انسان، آخرین برگ از دفتر زندگی اوست و شهادت برای چنین مؤمنان خالصی، برگی زرین در پایان دفتر نورانی زندگیشان می‌باشد.

برای آگاهی از اینکه در چه شرایطی فرد، شهید محسوب شده و از اجر شهیدان بهره‌مند می‌گردد، نگاهی به بخشی از کلمات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می‌اندازیم.

سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یَقُولُ إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ‏ طَالِبَ‏ الْعِلْمِ‏ وَ هُوَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ شَهِیداً.[6]

از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدیم: هنگامی که مرگ به سراغ طالب علم بیاید و او در این حال (از دنیا برود)، شهید مرده است.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) مَنْ‏ عَاشَ‏ مُدَارِیاً مَاتَ‏ شَهِیداً.[7]

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس به گونه‌ای زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است.

وَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) مَنْ‏ نَامَ‏ عَلَى‏ الْوُضُوءِ إِنْ أَدْرَکَهُ الْمَوْتُ فِی لَیْلِهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ شَهِید.[8]

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس با وضوء بخوابد، اگر مرگش در آن شب فرا رسد، نزد خداوند شهید محسوب می‌گردد.

عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: مَنْ‏ سَأَلَ‏ اللَّهَ‏ الشَّهَادَةَ بِصِدْقٍ‏ بَلَّغَهُ اللَّهُ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ.[9]

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس با صدق نیت از خداوند طلب شهادت نماید، خداوند متعال او را به جایگاه شهداء می‌رساند، اگر چه که در بستر خود مرده باشد.

با نگاهی به احادیث فوق معلوم می‌گردد که اگر چه شهادتِ اصطلاحی و به معنای کشته شدن در میدان جنگ با دشمنان اسلام، در تمام زمان‌ها و مکان‌ها برای مؤمنین مقدور نمی‌باشد، اما باب شهادت، همیشه و برای همگان باز است، زیرا مرگ در حالی که فرد، در مسیر تلاش در راه خدا و اهتمام به فرامین الهی می‌باشد، شهادت است.

بنابراین شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که اگر چه مجاهدان و شهیدان در جبهه‌های نبرد با دشمنان اسلام، در اوج درجات رحمت و رضایت الهی به سر می‌برند، اما در طول تاریخ، بیش از آنکه از جبهه‌های جنگ، شهید راهِ حق بوجود آمده باشد، از مساجد و محافل معنوی و مذهبی، شهیدانی در راه اسلام و رضایت الهی برخواسته‌اند و با هزینه کردن تمام عمر خویش در راه دینِ خدا و نشر معارف دینی، باعث امتداد مسیر هدایت و جلوه‌ی هر چه بیشترِ آئین پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) شده و به این توصیه‌ی امام رضا (علیه السلام) عمل نموده‌اند که می‌فرماید: «کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً، حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا.»[10] (زینت ما باشید و باعث بد جلوه کردن ما نباشید. ما را محبوب مردم گردانید و باعث بغض مردم نسبت به ما نشوید.)

حتی می‌توان اینگونه گفت که بیشتر جوانان و افرادی که در زمان جنگ، سینه‌ی خویش را سپر کرده و به مقابله با دشمن می‌شتابند، کسانی هستند که پیش از آن در مساجد، تربیت دینی یافته و با آموختن احکام دین، غیرت دینی خود را تقویت کرده و با مبارزه در مسیر جهاد اکبر، نفس خود را بارها شکست داده و اراده‌ی خویش را در راه مبارزه‌ی مقدس و الهی تقویت کرده‌اند، و اکنون نبرد در جهاد اصغر، امتداد همان مبارزه‌ی قبلی برای آنها می‌باشد. با این تفاوت که اکنون به جای مبارزه با شیطان و نفس، با شیاطین انسی می‌جنگند.

 

پرورش احساس

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ إِنَّ لِی زَوْجَةً إِذَا دَخَلْتُ تَلَقَّتْنِی وَ إِذَا خَرَجْتُ شَیَّعَتْنِی وَ إِذَا رَأَتْنِی مَهْمُوماً قَالَتْ مَا یُهِمُّکَ إِنْ کُنْتَ تَهْتَمُّ لِرِزْقِکَ فَقَدْ تَکَفَّلَ لَکَ بِهِ غَیْرُکَ وَ إِنْ کُنْتَ تَهْتَمُّ بِأَمْرِ آخِرَتِکَ فَزَادَکَ اللَّهُ هَمّاً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِنَّ لِلَّهِ عُمَّالًا وَ هَذِهِ مِنْ عُمَّالِهِ لَهَا نِصْفُ‏ أَجْرِ الشَّهِیدِ.[11]

در ماجرایی شنیدنی از زمان صدر اسلام این‌چنین نقل شده است که مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: همسری دارم که هرگاه وارد خانه می‌شوم به استقبالم می‌آید، و چون از خانه بیرون می‌روم، بدرقه‌ام می‌کند و زمانی که مرا اندوهگین می‌بیند می‌گوید: اگر برای رزق و روزی (و مخارج زندگی) غصه می‌خوری، بدان که خداوند آن را به عهده گرفته است و اگر برای آخرت خود غصه می‌خوری، خدا اندوهت را زیاد کند (و بیشتر به فکر آخرت باشی.)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: برای خدا کارگزارانی (در روی زمین) وجود دارد و این زن یکی از آن کارگزاران خداست که پاداش او برابر با نیمی از پاداش شهید است.

آری، گرچه در اسلام برای زنان حضور در میدان جنگ لازم نبوده و جهاد به این شکل از آنها برداشته شده است، اما جهادی دیگر که به همان اندازه سخت و طاقت فرسا می‌باشد، برای آنها تعیین شده. آن‌چنان که در کلامی منقول از رسول گرامی اسلام آمده: «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ‏ التَّبَعُّلِ‏.»[12] (جهاد زن، نیکو شوهرداری کردن است.) و مطابق حکایتی که نقل کردیم، زنی که اینگونه شوهرداری می‌کند، بدون اینکه حتی جان خود را از دست داده باشد، نیمی از اجر شهید را نصیب خود کرده است. و مطابق برخی روایات دیگر، اگر در هنگام حاملگی و وضع حمل، از دنیا برود، تمام اجر یک شهید را به دست آورده است.[13]

پس همانگونه که مردان مسلمان بر حضور در کارزار با دشمنان اسلام تشویق و ترغیب می‌شوند و به آنها وعده‌ی فیض شهادت داده می‌شود، باید بانوان جامعه اسلامی را به نیکو شوهرداری کردن و اهتمام در تربیت صحیح و پسندیده‌ی اولاد تشویق نمود تا مردان و زنان مسلمان دوش به دوش هم در مسابقه‌ی الهی شرکت جسته و در کسب فیوضات از یکدیگر سبقت بگیرند. آنگونه که خداوند متعال می‌فرماید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»[14] (در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید!)

 

رفتارسازی

در مقایسه‌ای میان فرهنگ و روحیات مردم در جامعه‌ اسلامی و جوامع مادی، شاهد آن هستیم که روحیه‌ی ایثار و شهادت، در جوامع مادی یا بسیار ضعیف بوده و یا به طور کلی از بین رفته است. گرچه تمام انسان‌ها ایثار را تحسین می‌کنند، اما با اندیشه و نگاه مادی، انگیزه‌ی چندانی برای ایثار و شهادت باقی نمی‌ماند. از این رو باید ایثار و شهادت را معلول برخی اعتقادات و عادات خاص در افرادِ یک جامعه دانست و جا دارد تا در مساجد و محافل مذهبی، هر چه بیشتر این عوامل تقویت شوند، تا روحیه‌ی ایثار و شهادت در جامعه نشر بیشتری بیابد.

برخی از آن عوامل به این شرح است:

1-   ترک دنیاطلبی: از آنجایی که با وجود روحیه‌ی دنیاطلبی در افراد، ایثار و از خودگذشتگی برای آنها معقول و منطقی نخواهد بود، می‌بایست نگاه دینی و الهی که همان ترجیح آخرت بر دنیا می‌باشد را در میان مردم و خصوصاً نسل جوان گسترش داد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در این زمینه می‌فرمایند: «حُبُ‏ الدُّنْیَا رَأْسُ‏ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ قَالَ: الدُّنْیَا جِیفَةٌ وَ طَالِبُهَا کِلَابٌ.»[15] (علاقه و محبت به دنیا، ریشه‌ی تمام خطاها می‌باشد. و همچنین فرمودند: دنیا به مانند مرداری است که سگ‌ها به دنبال آن هستند.)

2-   تقویت غیرت دینی: انسان مؤمن، هر چند اهل عبادت و زهد باشد، اما تا زمانی که برای دین و مسلک خود غیرت به خرج ندهد، و از دیدن گناه یا توهین به مقدسات آشفته نگردد و واکنشی نشان ندهد، تأثیر مثبتی در جامعه نخواهد داشت و قطعاً نخواهد توانست با شجاعت در مقابل دشمنان خدا ایستادگی کند. همانگونه که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ‏ الضَّعِیفَ‏ الَّذِی‏ لَا زَبْرَ لَهُ‏ وَ قَالَ هُوَ الَّذِی لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ.»[16] (همانا خداوند متعال مؤمن ضعیفی که استقامت ندارد را مبغوض می‌دارد و سپس فرمودند این فرد آن کسی است که نهی از منکر نمی‌کند.)

3-   ترک تکبر و خودخواهی: فردی که دچار خودمحوری و خودخواهی باشد، هرگز رفاه و آسایش خویش را فدای دیگر افراد نمی‌کند، چرا که در ذهنش انتظار دارد تا دیگران برای او فداکاری و ایثار نمایند و اگر در ظاهر بخشش‌هایی مالی انجام دهد، اعمالی سطحی و غیر مقبول در درگاه خداوند می‌باشند و در نهایت نیز هرگز حاضر نخواهد بود جان خود را برای حفظ دیگران فدا کند. از همین رو أمیر مؤمنان علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «الْعُجْبُ‏ هَلَاکٌ»[17] (عُجب و خودبزرگ‌بینی، سبب هلاکت است.)

به امید آنکه خداوند، شهادت در رکاب حجتش را نصیب و روزی ما گرداند. إن شاء الله.



[1] مصاحبه با سید محمد مدنی، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد

[2] سوره توبه، آیه 111

[3] صحیفه امام، ج 6، ص 312

[4] صحیفه امام، ج 9، ص 421

[5] صحیفه امام، ج 14، ص 257

[6] زین الدین بن علی (شهید ثانی)، منیة المرید، ص 122

[7] محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین ( ط- القدیمة)، ج 2، ص 380

[8] قطب الدین راوندی، الدعوات، ص 214

[9] محمد باقر بن محمد تقی (علامه مجلسی)، بحار الأنوار (ط بیروت)، ج 67، ص 201

[10] الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، ص 356

[11] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 389

[12] محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی (ط اسلامیه)، ج 5، ص 9

[13] نعمان بن محمد مغربی (ابن حیون)، دعائم الإسلام، ج 1، ص 226

[14] سوره بقره، آیه 148 و سوره مائده، آیه 48

[15] مصباح الشریعة (منسوب به امام صادق علیه السلام)، ص 138

[16] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 344

[17] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ج 2، ص 506